جدول جو
جدول جو

معنی غنچه تیر - جستجوی لغت در جدول جو

غنچه تیر
(غُ چَ / چِ یِ)
کنایه از پیکان است:
من کیستم آن ذرۀ خورشید نظیرم
برطرف کله فتنه کند غنچۀ تیرم.
حکیم زلالی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غنچه وار
تصویر غنچه وار
غنچه مانند، به سان غنچه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غنچه ای
تصویر غنچه ای
کوچک و زیبا مثلاً لب های غنچه ای
فرهنگ فارسی عمید
(بُ گَ هِ)
کنایه از برج جوزا. (غیاث) (آنندراج) :
بنگه تیر از او شود روضه صفت بتازگی
خرگه ماه از او شود خلدوش از منوری.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(غُ چَ / چِ)
بسان غنچه. مانند غنچه:
نگیرد هیچکس در دامن محشر گریبانت
اگر دامان خود را جمع سازی غنچه وار اینجا.
صائب تبریزی
لغت نامه دهخدا
(غُ چَ / چِ)
جایی که در آن غنچۀ بسیار روید:
غنچه زاری شده از لخت جگر مژگانم
تا چه آن نخل قد از آن گل رو آرد بار.
درویش واله هروی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غنچه وار
تصویر غنچه وار
بسان غنچه مانند غنچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غنچه زار
تصویر غنچه زار
جایی که در آن غنچه بسیار روید
فرهنگ لغت هوشیار